رتبه 6 کنکور ریاضی: در هیچ کلاس اضافهای شرکت نکردم/ علاقهمند به تحصیل در رشته کامپیوتر هستم
تاریخ انتشار: ۱۲ مرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۶۶۰۱۶۵
امیرماهان معصومی، رتبه ششم کنکور سراسری رشته ریاضی ۱۴۰۱ که فارغ التحصیل دبیرستان استعدادهای درخشان شهید اژهای یک از اصفهان است، در گفتوگو با خبرنگار فارس در اصفهان اظهار داشت: مطالعه جدی برای آزمون کنکور را از اواخر مرداد ۱۴۰۰ شروع کردم و برنامه روزانهام همیشه ثابت نبود، اما برنامهای که در اکثر روزها اجرا میشد، اینگونه بود که قبل از عید روزانه ۱۱ الی ۱۲ ساعت مطالعه میکردم؛ بعد از عید این مقدار را به ۱۴ ساعت رساندم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: در طول مدتی که درس میخواندم، همیشه در خانه بودم و به هیچ پانسیون و یا کتابخانهای مراجعه نکردم، اهمیت مطالعه در خانه به آن بر میگردد که آرامش لازم برای مطالعه در ساعات طولانی، فقط در خانه وجود دارد و برقراری این آرامش قاعدتا توسط پدر و مادر اتفاق میافتد که از آنان، بابت زحماتی که در این سال برای من کشیدند، تشکر میکنم.
معصومی با بیان اینکه مهمترین عاملی که در موفقیت من تأثیر داشت، «شانس» بود، عنوان کرد: شاید این سؤال ذهن شما را مشغول کند که چگونه میتواند چیزی مثل «شانس»، مهمترین عامل موفقیت در کنکور باشد؛ منظور من از شانس این است که ممکن است در روز کنکور، برای شما هزاران اتفاق رخ بدهد و یا شرایطی پیش بیاید که دانشآموز نتواند بهترین عملکرد خود را داشتهباشد، این اتفاقات و شرایط در کنترل دانشآموز نیستند اما برای من در روز کنکور، شرایط مهیا بود و اتفاق ناخوشایندی هم رخ نداد، اما ممکن است با تعریف من از «شانس»، افراد دیگری وجود داشته باشند که در روز کنکور، «شانس»، یار آنها نبوده باشد.
رتبه شش کنکور ریاضی پیرامون اهمیت داشتن برنامهریزی درسی، یادآور شد: در ابتدا نمیدانستم وارد چه مسیری میشوم اما درسخواندن را شروع کردم و به صورت جسته و گریخته، از منابع مختلف به مطالعه پرداختم و نهایتا بعد از گذشت چند هفته، با شناسایی ضعفها و قوتهایم، بهترین روش را برای طی کردن مسیر کنکور، پیدا کردم و توانستم برنامۀ درسی خوبی را برای خودم تدوین کنم.
معصومی ادامه داد: در کلاسهای اضافه شرکت نمیکردم و همینطور که قبلا گفتم، مشاور تحصیلی هم نداشتم اما برای دروس عمومی و تخصصی از کتابهای اضافه استفاده میکردم.
وی در خصوص رشتۀ تحصیلی انتخابی در دانشگاه، اضافه کرد: به احتمال زیاد، رشتۀ مهندسی کامپیوتر را برای ادامۀ فرایند تحصیل خود انتخاب میکنم؛ شرایط برای کسی که قصد دارد در کنکورهای بعدی شرکت کند، پیچیده شدهاست اما دانشآموزان میتوانند بدون در نظر گرفتن حواشی کنکور و با تمرکز روی درسهای تخصصی، فعالیت درسی خود را پیشببرند.
معصومی ضمن بیان اینکه هر کس باید بر اساس شخصیت و توانمندی خود، برنامۀ مناسب خود را داشتهباشد، گفت: اینگونه نیست که یک برنامه برای همه دانشآموزان کارساز باشد، شاید افرادی نتوانند برای خود برنامۀ تحصیلی درستی تدوین کنند، برای این افراد، مشاوران و دیگر افرادی که در حوزۀ برنامهریزی درسی سررشته دارند، مفید هستند؛ دانشآموز باید خودشناسی داشتهباشد تا بفهمد با طی چه مسیری به بیشترین بازدهی میرسد.
رتبۀ ششم کنکور سراسری در رشته ریاضی ضمن اذعان به اینکه در سال کنکور، فعالیتهای فوق برنامه و غیر درسی را کنار گذاشتم، در پایان تصریح کرد: قبل از این سال، با توجه به علاقۀ بسیاری که به ادبیات داشتم، شعر و رمان میخواندم و در حوزۀ موسیقی نیز فعالیت میکردم؛ در ده ماه منتهی به کنکور، فقط درس میخواندم و فعالیتی مازاد بر مطالعۀ درسی، انجام نمیدادم.
انتهای پیام/۶۳۰۸۶/ج/
منبع: فارس
کلیدواژه: کنکور سراسری رشته ریاضی اصفهان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۶۶۰۱۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شهید عبدالرضا موسوی؛ از رتبه اول کنکور پزشکی تا شهادت برای فتح خرمشهر/ شهیدی که محل دفنش را مشخص کرده بود
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، شهید عبدالرضا موسوی جانشین شهید محمد جهان آرا در سپاه خرمشهر بود. این دو شهید بزرگوار تا پای جان برای حفظ شهرشان در هنگام تجاوز دشمن جنگیدند و همراه دیگر مدافعان خونین شهر مقاومت کردند.
چهارم آبان ۵۹ که خرمشهر سقوط کرد، همگی هم قسم شدند تا خاک میهن را از دشمن پس بگیرند، اما قسمت نبود هیچ کدام شان آزادی خرمشهر را در سوم خرداد ۱۳۶۱ ببینند. محمد جهان آرا در هفتم مهرماه ۱۳۶۰ در حادثه سقوط هواپیمای فرماندهان در کهریزک تهران به شهادت رسید و موسوی نیز در ۱۷ اردیبهشت سال ۶۱ در جریان عملیات «الی بیت المقدس» و قبل از آزادی خرمشهر شهید شد.
به مناسبت سالگرد شهادت سردار شهید دکتر عبدالرضا موسوی، با فراهه عبدالخانی مادر و خاتون موسوی خواهر شهید گفت و گویی انجام دادیم.
بانو عبدالخانی مادر ۸۶ ساله شهید در بیان خاطراتی از آخرین ماههای حیات زمینی فرزندش میگوید: شاید دو یا سه ماه به شهادت عبدالرضا باقی مانده بود که هفتهای چند بار من را به گلزار شهدای آبادان میبرد. آن زمان خرمشهر سقوط کرده بود و ما در آبادان حضور داشتیم.
مادر شهید ادامه میدهد: یکبار به عبدالرضا گفتم: پسرم! چرا این قدر من را به گلزار شهدا میآوری. جاهای دیگری هم برای رفتن و سرزدن وجود دارد. در پاسخ گفت: "اینجا قطعهای از بهشت است مادر جان! اینجا بهترین بندگان خدا آمریده اند. " دو یا سه ماه بعد خودش هم به شهادت رسید و پیکرش در همان گلزار دفن شد.
وی در بیان خاطره دیگری از فرزندش اظهار داشت: یک روز دیدم که عبدالرضا برمزار شهیدی قرآن میخواند. صوت بسیار زیبایی داشت. آن روز مرحوم همسرم (پدر شهید) همراه مان بود. گفتیم: عبدالرضاای کاش بر مزار ما هم اینطور با صدای خوش قرآن بخوانی. گفت: نه من دوست دارم شما بر مزارم قرآن بخوانید. من و پدرش خیلی ناراحت شدیم. گفتیم تو جوانی، اما ما سن و سالی داریم. تو باید بمانی و حالا حالاها زندگی کنی. ما برای تو آرزوها داریم. اما عبدالرضا روی حرف خودش بود و میگفت روزی میرسد که ما برسر مزار او قرآن بخوانیم.
این مادر شهید میافزاید: پسرم در اواخر عمر زمینی اش مرتب به گلزار شهدا میرفت. خودش هم بوی شهدا را گرفته بود. یک روز در گلزار شهدای آبادان دیدم عبدالرضا کنار مزار شهید گمنامی ایستاده و در فضای خالی کنار مزار شهید، چوبی را به زمین فرو میکند. جلوتر رفتم و دیدم در آن فضای خالی کنار قبر شهید گمنام، مرتب این چوب را فشار میدهد. پرسیدم: چرا همچین کاری میکنی؟ گفت: اینجا محل دفن من است. زمانی که شهید شدم، من را اینجا دفن میکنند.
بانو عبدالخانی ادامه میدهد: آن زمان هنوز خرمشهر آزاد نشده بود و به حتم اگر خونین شهر آزاد میشد و به شهرمان برمی گشتیم، به حتم او را در خرمشهر دفن میکردند. چون شهر ما آنجا بود. اما انگار به دل پسرم برات شده بود که قبل از آزادی خرمشهر به شهادت میرسد و پیکرش را در همین گلزار شهدای آبادان دفن میکنند. اتفاقا همین طور هم شد و پسرم چند روز قبل از آزادی خرمشهر به شهادت رسید و پیکرش را در جایی دفن کردند که خودش نشان داده بود.
خاتون موسوی خواهر شهید نیز از قول مادرش اظهار میدارد: چند ماه قبل از شهادت عبدالرضا، به خاطر علاقه و جایگاه بسیار بالایی که در خانواده داشت، میخواست همه را خصوصا مادرمان را آماده شهادتش کند؛ لذا زیاد مادرمان را به گلزار شهدا میبرد و برسر مزار آنها قرآن میخواند و از مقام شهدا برای مادر میگفت. همه اینها به خاطر این بود که پدر و مادر را آماده شهادتش کند.
خواهرشهید بیان میدارد: مادرم قضیه چوبی را که برادرم در محل دفنش به زمین فرو برده بود را تعریف کرد. روز دفن عبدالرضا، این چوب درست بالای مزارش بود. ما آن چوب را میدیدیدم و به کرامت این شهید بزرگوار پی بردیم که چطور مدتی قبل از شهادتش، محل دفن خودش را نشان داده بود. مادر میگوید وقتی که من چوب را بالای مزار پسرم دیدم، همانجا فهمیدم خدا نگاه بسیار خاصی به او دارد.
خواهر شهید میافزاید: سال ۱۳۵۵ شهید عبدالرضا موسوی در رشته پزشکی در کل ایران نفر اول شد و همچنین نفر اول اعزام به خارج از کشور بود. این شهید بزگوار سرشار از نبوغ، استعداد، هوش، ذکاوت، پشتکار، تقوا، تواضع، مدیریت، مسولیت پذیری و البته خلوص محض بود.
انتهای پیام/